خارخاسک

طنز تلخ عبرت آموز ، خندق بلا


مشخص نیست دقیقا چند میلیون ایرانی در اثر قحطی فاجعه باری که در اثر اشغال کشورمان در جنگ جهانی دوم رخ داد، جان سپردند.
اگرچه در این زمینه تحقیقاتی در یک دهه  اخیر صورت گرفته اما هنوز تا روشن شدن ابعاد این فاجعه انسانی به کار تحقیقاتی بیشتری نیاز است.
گفته می شود که خشکسالی و خرید غلات توسط ارتش متفقین بخصوص انگلیسی ها و بی لیاقتی دولتی که البته ساقط شده بود و ناامنی ،هرج و مرج دوره اشغال از عوامل مهم مرگ و میر میلیون ها ایرانی در دوران اشغال است.

البته این فاجعه انسانی  و مرگ و‌ میر  تنها معطوف به ایران نبود و میلیون ها نفر از مردم جهان از جمله دو میلیون نفر در ژاپن ،هشت میلیون نفر در  آلمان، 24 میلیون نفر در روسیه و 18 میلیون نفر در اروپا بر اثر این جنگ بزرگ ،گرسنگی و بیماری جان سپردند‌.

در همین رابطه محققی از هرمزگان طنز بسیار تلخی برایم تعریف کرد که عمق این فاجعه را نشان می دهد.

مکان روستایی حوالی بندرعباس
زمان تابستان 1322 شمسی
هیچ خوراکی در خانه نبود، پدر و مادرم از درد یا بهتر بگویم گرسنگی مثل خیلی های دیگر مرده بودند ،حتی علف هم بر صحرا نبود و ملخ همه را خورده بود،درمانده و مستاصل در کوچه نشسته بودم و مدام افکار شیطانی به ذهنم می آمد الحق که راست گفته اند که گشنگی دین و ایمان بشر را میبرد،با خودم عهد کردم هر طور شده سیر به خانه برگردم این بود که منتظر عبور عابری بودم تا به قول امروزیها خفتش کنم .
ساعتی گذشت و عاقبت نوجوانی  از دور هویدا شد ،شاید ده ساله بود برای خودش بی هوا راه میرفت و چیزی در دست داشت که گاهی آن را لیس میزد !!
دیگر معطل نکردم و مثل دیوانه ها غرش کنان به سمت طفل معصوم یورش بردم اما طفل بیچاره بی هیچ مقاومتی مشتش را باز کرد و من بی رحمانه دست به خوراکی بردم .

وای ،وای، وای بر من ،مدفوع انسان بود، آنچه کودک بدبخت میخورد مدفوع آدمی بود، مثل سگی زوزه می کشیدم و می دویدم آنقدر اشک ریختم و ناله کردم که بی هوش بر صحرا افتادم ، دیگر رمقی نداشتم پشیمان و نادم از رفتار زشتم قسم خوردم که اگر زنده ماندم دیگر هیچ گاه ظلم نکنم ،ساعتی بعد چوپانی تکه نانی برایم پرت کرد و رفت ، از شدت ضعف حتی چهره چوپان برایم قابل شناسایی نبود و من زنده ماندم.
زنده ماندم و تمام عمرم حسرت آن رفتار زشت خود را  خوردم ،واقعا این خندق بلا آدم را به چه کارهایی وا میدارد.